سفارش تبلیغ
صبا ویژن

ابزار هدایت به بالای صفحه

n
لوگو
 

دانشنامه مهدویت
انتظار

دانشنامه عاشورا

پخش زنده اماکن متبرکه
آمار و اطلاعات
آنکه در خردسالی بپرسد، در بزرگسالی پاسخ دهد [امام علی علیه السلام]

اربعین

دیدار دلدار

اربعـــــین روز ملاقات دو اخـــــــــــتر باشد

زائـــــــرش قاصدی از جانب مــــــادر باشد

در کــــــــجا رسم بر این منـــــــــوال است

همـــره قافله ای جعبه ای از ســــر باشد؟

اولــــین پرسش مولا ز اسیـــران این است

تـــا به کی غـــــصه ی بابا غم دختر باشد؟

خــواهرش بر سر خود می زند و مـی گوید

دخـــــترت مانـد در آنجا که گل اخــتر باشد

بـــــهر آن مـــــــردم بی بهره ز اولاد نبـــی

دختـــــرت فاطـــمه ی ثانی و کـــوثر باشد

جای غــــــــم نیست در ایــــنجا بـــــــر من

ســــــر بابا به خرابــــه غـــــم دختر باشد؟

ظــــــالما صــــبر کن این طـــــفل یتیــــــم

خواهشش أب بود و دست شما سر باشد

مـــژده بر دخـــتر بیـــچاره ی او مـــی دادند

داخـــــل طشت مـــــراد توی دختــــر باشـد

تـــــا سر نــــــــاز پدر دید همان دم گفـــــتا

از کــــی این گونه ملاقات به دختر بـــاشد؟

انــــدکی با پدرش حـــرف زد آن دُر دانــــــه

ســـــر کناری و کـــــنارش تن دخـــتر باشد

 


91/10/14::: 9:2 ع
نظر()
  
  
 در اربعین چه گذشت؟
 
مشهورترین واقعه ای که به مناسبت چهلمین روز شهادت شهدای کربلا بازگو می شود جریان رسیدن کاروان اهل بیت علیهم السلام به کربلا و هم زمانی این ماجرا با حضور جابر بن عبدالله انصاری در کربلا و زیارت قبر شریف امام حسین علیه السلام توسط او.
هر چند برخی از صاحب نظران این وقایع را بعید دانسته و منکر آن شده اند اما تحقیقات انجام شده نشان می دهد که این بعید دانستن ها و انکار ها صحیح نیست و دلیل قابل قبولی برای رد این دو واقعه وجود ندارد.(1)
آنچه در ادامه می آید گزارش هایی از این دو واقعه در منابع موجود است:

مصباح الزائر به نقل از عطا می نویسد: روز بیستم صفر با جابر بن عبد اللّه بودم  هنگامى که به غاضریّه رسیدیم در جوى آن جا غسل کرد و پیراهن پاکیزه اى را که همراه داشت  پوشید. سپس به من گفت: اى عطا ! آیا عطرى به همراه دارى؟

گفتم: سُعد (مادّه اى خوش بو کننده) دارم.

او از آن به سر و بقیّه بدنش مالید. سپس با پای برهنه رفت تا نزد سرِ امام حسین علیه السلام ایستاد و سه تکبیر گفت و بیهوش، بر زمین افتاد و هنگامى که به هوش آمد، شنیدم که مى گوید: سلام بر شما، اى خاندان خدا .. (2)

بشارة المصطفى به نقل از عطیّه عوفى(3) می نویسد: همراه جابر بن عبد اللّه انصارى، براى زیارت قبر حسین بن على بن ابى طالب علیه السلام حرکت کردیم. هنگامى که به کربلا رسیدیم، جابر به کرانه فرات، نزدیک شد و غسل کرد و پیراهن و ردایى به تن کرد و کیسه عطرى را گشود و آن را بر بدنش پاشید و هیچ گامى برنداشت، جز آن که ذکر خداى متعال گفت، تا این که به قبر، نزدیک شد و [به من ]گفت: دست مرا بر قبر بگذار.

چون دست او را بر قبر گذاشتم، بیهوش، بر روى قبر افتاد. کمی آب بر او پاشیدم و هنگامى که به هوش آمد، سه بار گفت: اى حسین!

با دوستدار محمّد و خاندان محمّد، رفاقت کن، که اگر یک گامش از فراوانىِ گناهش بلغزد ، گام دیگرش به محبّت آنان استوار مى مانَد؛ چرا که دوستدار آنان، به بهشت باز مى گردد و دشمن آنان ، به سوى آتش [دوزخ ]مى رود

آن گاه گفت : دوست ، پاسخ دوست را نمى دهد؟!

سپس گفت: چگونه پاسخ دهى، در حالى که خون رگ هایت را بر میان شانه ها و پشتت ریختند و میان سر و پیکرت ، جدایى انداختند؟! گواهى مى دهم که تو، فرزند خاتم پیامبران و فرزند سَرور مؤمنان و فرزند هم پیمان تقوا و چکیده هدایت و پنجمین فرد از اصحاب کسایى و فرزند سالار نقیبان و فرزند فاطمه ، سَرور زنانى ؟! و چگونه چنین نباشى ، در حالى که از دست سَرور پیامبران، غذا خورده اى و در دامان تقواپیشگان ، پرورش یافته اى و از سینه ایمان، شیر نوشیده اى و با اسلام، تو را از شیر گرفته اند.

پاک زیستى و پاک رفتى؛ امّا دل هاى مؤمنان، در فراق تو خوش نیست، بى آن که در این، تردیدى رود که همه اینها به خیرِ تو بود. سلام و رضوان خدا بر تو باد! و گواهى مى دهم که تو بر همان روشى رفتى که برادرت یحیى بن زکریّا رفت .

آن گاه جابر، دیده خود را گِرد قبر چرخاند و گفت: سلام بر شما، اى روح هایى که گرداگردِ حسین ، فرود آمده ، همراهش شُدید! گواهى مى دهم که نماز را به پا داشتید و زکات دادید و به نیکى فرمان دادید و از زشتى ، باز داشتید و با مُلحدان جنگیدید و خدا را پرستیدید تا به شهادت رسیدید. سوگند به آن که محمّد را به حق برانگیخت، در آنچه به آن در آمدید  با شما شریک هستیم.

به جابر گفتم: اى جابر! چگونه [با آنان شریک باشیم]، با آن که ما نه به درّه اى فرود آمدیم و نه از کوهى بالا رفتیم و نه شمشیرى زدیم، در حالى که اینان، سرهایشان از پیکر، جدا شد و فرزندانشان یتیم و زنانشان بیوه شدند؟!

جابر گفت: اى عطیّه! شنیدم که حبیبم پیامبر خدا صلى الله علیه و آله مى فرماید : «هر کس گروهى را دوست داشته باشد، با آنان محشور مى شود، و هر کس کارِ کسانى را دوست داشته باشد ، در کارشان شریک مى شود»، و سوگند به آن که محمّد را به حق به پیامبرى بر انگیخت، نیّت من و همراهانم، همان است که حسین علیه السلام و یارانش بر آن رفته اند. مرا به سوى خانه هاى کوفه ببر .

چون دست او را بر قبر گذاشتم، بیهوش، بر روى قبر افتاد. کمی آب بر او پاشیدم و هنگامى که به هوش آمد، سه بار گفت: اى حسین! آن گاه گفت: دوست، پاسخ دوست را نمى دهد؟! سپس گفت: چگونه پاسخ دهى، در حالى که خون رگ هایت را بر میان شانه ها و پشتت ریختند و میان سر و پیکرت، جدایى انداختند؟!

هنگامى که بخشى از راه را رفتیم ، گفت: اى عطیّه ! آیا سفارشى به تو بکنم ، که دیگر گمان ندارم پس از این سفر، تو را ببینم  دوستدار خاندان محمّد را، تا زمانى که آنان را دوست مى دارد، دوست بدار و دشمن خاندان محمّد را، تا زمانى که با آنان دشمن است، دشمن بدار، هر چند روزه گیر و شب زنده دار باشد، و با دوستدار محمّد و خاندان محمّد، رفاقت کن، که اگر یک گامش از فراوانىِ گناهش بلغزد، گام دیگرش به محبّت آنان استوار مى مانَد؛ چرا که دوستدار آنان، به بهشت باز مى گردد و دشمن آنان، به سوى آتش [دوزخ ]مى رود.(4)

مسارّ الشیعة می نویسد: در روز بیستم ماه صفر، بازگشت اهل حرمِ سَرور و مولایمان ابا عبد اللّه الحسین علیه السلام از شام به شهر پیامبر صلى الله علیه و آله است و آن، همان روزى است که جابر بن عبد اللّه بن حِزام انصارى، صحابى پیامبر خدا صلى الله علیه و آله ـ که خداى متعال از او خشنود باد ـ براى زیارت قبر ابا عبد اللّه علیه السلام از مدینه به کربلا آمد. او نخستین زائر امام حسین علیه السلام از میان مردم (یعنى از غیر خانواده ایشان) است.(5)

کفعمى در کتاب المصباح می نویسد: زیارت اربعین (چهلم) را به این خاطر چنین نامیدند که زمان آن، روز بیستم ماه صفر است که چهل روز از کشته شدن امام حسین علیه السلام مى گذرد و همان، روز ورود جابر بن عبد اللّه انصارى، صحابى پیامبر صلى الله علیه و آله ، از مدینه به کربلا براى زیارت قبر امام حسین علیه السلام است . او نخستین زائر امام حسین علیه السلام از میان مردم است. . . و در این روز، بازگشت اهل بیتِ امام حسین علیه السلام از شام به مدینه نیز اتفاق افتاده است .(6)

 

پی نوشت ها:

1. علاقه مندان می توانند به مقالاتی از این قلم و نیز دانش نامه امام حسین علیه السلام ج هشتم مراجعه کنند. در صفحه 401 آن کتاب پس از بررسی نظرات موافقان و مخالفان آمده است: بعید شمردن یا انکار بازگشت اهل بیتِ سیّد الشهدا به کربلا، به گونه اى که محدّث نورى ، شیخ عبّاس قمى و استاد مطهّرى گفته اند ، صحیح به نظر نمى رسد.

2. مصباح الزائر: ص 286

3. ابو الحسن عطیّة بن سعد بن جُناده عوفى جدلى قیسى کوفى. امیر مؤمنان علیه السلام ، نام او را انتخاب کرد و در باره اش فرمود: «این ، عطیّه (هدیه) خداست». وى از تابعیان مشهور است و شیخ طوسى ، او را در زمره اصحاب امام على علیه السلام و امام باقر علیه السلام بر شمرده است و بَرقى، او را از اصحاب امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام دانسته است .

او مورد اعتماد و کثیر الحدیث است. وى همراه ابن اشعث ، علیه حَجّاج، قیام کرد و حَجّاج، به دلیل خوددارى وى از دشنامگویى به امام على علیه السلام، دستور داد چهارصد ضربه شلّاق به وى زدند و سر و ریشش را تراشیدند. او سپس به فارس پناه بُرد و در باقى مانده دوران حکومت حَجّاج، در خراسان، سُکنا گزید و زمانى که عمر بن هُبَیره، حاکم عراق شد، به کوفه باز گشت.

او به سال 111 ق (بنا بر قول مشهور) و یا 127 ق (بنا بر قولى دیگر، که ظاهرا به قرینه روایت کردنش از امام صادق علیه السلام، همین تاریخ، درست است)، در همان کوفه در گذشت. دانش نامه امام حسین علیه السلام ج8 ص358 (پاورقی)

4. بشارة المصطفى: ص 74، الحدائق الوردیّة: ج 1 ص 129

5. مسارّ الشیعة: ص 46، مصباح المتهجّد: ص 787

6. المصباح للکفعمی: ص 648

 

 


  


حضور مردم در 9 دی ماه به معنی دفاع از هیچ حزب و گروه و جناحی نبود. برخلاف راهپیمایی 22 بهمن و روز قدس که گروه های مختلف با برافراشتن یک پرچم و با درج نام خود”با فونت درشت” در زیر این پرچم به دنبال خودنمایی هستند، در نهم دیماه شاهد حضور خالص مردم و بدون هیچ چشم داشت حزبی و گروهی بودیم.

* در نهم دی ماه کسی برای حمایت از دولت فعلی و شخص احمدی نژاد وارد میدان نشد. در دست هیچ کس تصویری از رئیس جمهوری نبود. گویی این بار خروششان فقط و خالصانه برای دفاع از هویت نظام جمهوری اسلامی، دفاع از ولایت فقیه بوده است.

* نهم دی بر خلاف 22 بهمن و روز قدس، روز تعطیل نبود. شاهد آن که در ساعات ابتدایی راهپیمایی، بسیاری از ادارات و شرکتها باز بودند و کارمندان با وجود علاقه مندی برای شرکت در راهپیمایی، مجبور به حضور در محل کار بودند.

* شعارهای 9 دی، شعارهای همیشگی و کلیشه ای نبود. شعارهای جدیدی که از پیوند عشق به ولایت، عاشورا و انقلاب و نفرت از دشمنان حریم ولایت به دست آمده بود.

* 9 دی ماه نشانه اعتماد مردم به نظام جمهوری اسلامی بود، در حالیکه بسیاری از خواص و نخبگان و مثلا دلسوزان ادعا داشتند که اعتماد مردم به نظام از بین رفته است. نکته ای که نهم دی را متمایز می کند، حضور میلیونی مردم و نمایش اعتماد به نظام در اوج فضاسازی دشمنان خارجی و داخلی بود.

* 9 دی تنها تجمع میلیونی مردم علیه خواص بی بصیرت بود. یعنی اگر بخواهیم اهداف مردم برای حضور در حماسه نهم دی‌ماه را برشماریم، اعتراض به خواص بی بصیرت، جزء اهداف اصلی مردم خواهد بود.



ادامه مطلب

برچسب ها: 9دی چی شد، 9دی چه اتفاقی افتاد، چرا 9دی شد، 9دی چه روزیست، 9day1388، 9دی و عاشورا، پاسخ به اهانت،
 

  

9 دی

روایتی از 9 دی 88

***************************

توی دل ها اضطراب و شور بود

حال و روز شهرمان ناجور بود

راوی آن شب اندکی تشویش داشت

کوچه ی ما فتنه ای در پیش داشت

پیش رو مِه بود و پشت سر غبار

قلبمان در سینه می زد بی قرار

ادامه مطلب...

91/10/7::: 6:27 ع
نظر()
  
   1   2   3      >